بس کن اي زيباي من ، اينـــطور فــالم را نگير،
هـِـي نکن امروز و فردا ، حس و حــالم را نگير؛
شايد اين حرفِ تو باشد اشتباه و مي شـود،
هــِـي نگو امـــکـــان ندارد ، احـتـمـالم را نگير؛
من به يادت ، خاطـراتـت ، بودنت مـشغولم و،
جـز تـو کـه کـاري نـدارم ، اشتـغـالـم را نـگـيـر؛
با تو من ميسوزم امـّا با تو هم روشن شدم،
شــُـعـلـه ات را بـرنـدار و اشــتـعــالـم را نـگـير؛
سد نساز و خـواهـشا اين راه ها را هم نبند،
رود هـسـتـم سـمـتِ دريـا ، اتــصــالم را نگير؛
ميوه اي کالم وَ هستم مــتـصل بر شاخه ات،
نه ! نکن از خود جدا مـن را ، کــَـمالم را نگـير؛
در خيالاتم تــــو هستي و تو هستي و تويي،
خوش خيالم با خـــيـــالِ تو ، خيالم را نـگـيـر
- نویسنده : Tahereh.Jalali
- بازدید : 455بار
- انتشار : سه شنبه 2 تير 1394برچسب:اشعار ناب اشعار عاشقانه , - 18:32